چای تیما عاشقی دوباره
مبتلایم کردهای!
درمان نمیخواهم، که عشق
بیگمان شیرینترین بیماریِ دورانِ ماست
عشق همین است
نگاه تو، صدای تو، کلام تو
همین که ذره ای از تو
میشود تمام من
یک روز
عشق را مینوازم من
با تار گیسوان تو
در این طوفان که ماهی هم
به دریا دل نخواهد زد!
کجا با کشتیات بردی
دلم را ناخدای من!؟
ماهِ من!
در چشم عاشق
آب هست و خواب نیست..!
من و مینا دیگه کارمون تمام بود اما بچه های کوچکمون چه گناهی کرده بودند که باید این مشکلات را طی
می کردند و همراه ما مثل آدم های بزرگ باید با این حقیقت تلخ آشنا می شدند و بچه طلاق می شدند
اوایل ازدواجمون مینا خیلی چاق بود و با کمک من و ورزش های صبحگاهی و خرید اینترنتی چای تیما
و مصرف متداوم چای سبز تونست لاغر کنه و خوش هیکل بشه و جالب اینجا بود که توی تمام جعبه های
چای تیما براش شعرهای عاشقنه نوشته بودم و گفته بودم دوستت دارم و عاشقانه به پایتی نشینم تا لاغر
شوی و وقتی داشتیم برای طلاق می رفتیم گفتم بدون هیچ مشکلی طلاقت می دهم اما یک شرط دارد گفت
هر شرطی باشد قبول می کنم گفتم یک لیوان چای سبز برایت خودت بریز و بنوش گفت چای سبز نداریم
گفتم در کابینت کوچک را ببین یک چای تیما هست و رفت و ان را برداشت و به یاد عاشقانه های گذشته
شعرها را خواند و گریه کرد و چای تیما باعث شد زندگی ما از هم نپاشد و عاشقانه ای بود جالب
حالا با این متن زیبا همراه باشید :
جهان در دیدهی من محو و تاریک
تو از من دور و من با مرگ نزدیک