دل نوشته و پیامک


دل نوشته و پیامک

در کنار ساحل دریای غم
قایقی میسازم از دلواپسی
بر دو سوی پرچمش خواهم نوشت
یک مسافر از دیار بی کسی

دل نوشته و پیامک

کدام خیابان را بگردم ؟ کدام کوچه را ؟
بر کوبه ی کدام در بکوبم تا بر چارچوبش ظاهر شوی تو ؟
و بازم بشناسی مرا از من به آغوشم بگیری و نپرسی هرگز که
چه به روزگارم آورده است روزگار بی تو ماندن های بسیار !

دل نوشته و پیامک

امشب شب تولدم من است
ولی چیزی برای ترکاندن ندارم جز بغض !

دل نوشته و پیامک

به مرگ گرفتی مرا تا به تبی راضی شوم
کاش “میفهمیدی” به مرگ راضی بودم وقتی که تب می کردم از ندیدنت !

دل نوشته و پیامک

به من شلیک کن
قبل از آنکه به دیگری بگویی : دوستت دارم !

دل نوشته و پیامک

قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند
گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته شدند
زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…

دل نوشته و پیامک

سخت است بغض داشته باشی
و بغضت را هیچ آهنگی نشکند جز صدای کسی که دیگر نیست !

دل نوشته و پیامک

من نمی دانستم معنیِ هرگز را …
تو چرا بازنگشتی دیگر ؟

دل نوشته و پیامک

درخت احساسم سالهاست خشکیده است
دیگر تشنه ی هیچ محبتی نیست !

دل نوشته و پیامک

من سرم درد میکند برای “دعواهایی” که با هم “نکردیم”
لعنتی ، چقدر مهربان رفتی !
دل نوشته و پیامک